فیلم و سریال های ژانر رمانتیک | صفحه 104 از 133

خلاصه داستان : درباره ی دروغ هایی است که گاهی اوقات انسان ها در زندگی مجبور به گفتن آنها می شوند و به دلیل این که تحت فشار قرار می گیرند و نمی دانند باید چه کار کنند این حربه را به کار می برند تا بتوانند فشاری که آن لحظه روی خود احساس می کنند را بردارند و در نظر بقیه بهتر ظاهر شوند و بتوانند شان اجتماعی که دوست دارند در برابر دیگران بگیرند. البته این دروغ ها شاید بتوانند برای مدت کوتاهی اوضاع را بهتر کنند اما در بلند مدت مسلما برای انسان به هیچ عنوان مفید نیستند و پس از مدتی باعث آبرو ریزی و شرمندگی انسان می شوند که بسیار بد است.

خلاصه داستان : در واقع روایتی از زندگی کیم سو رو است که شخصی بسیار مهم در تاریخ کره به شمار می رود. او کسی بود که موفق شد گوم گوان گایا را پایه گذاری کند و با تلاش و سختی فراوان توانست آن را به مرکزی مهم در تجارت تبدیل کند. داستان زندگی کیم سو رو افسانه ای که با مشقت و سختی بسیار موفق شد گوم گوان گایا را بنیان گذاری کند در این سریال برای ما شرح داده خواهد شد. گوم گوان گایا مرکز حکومت کنفدراسیون گایا بود که توانست با قدرتی که در زمینه های مختلف دارد رقبای خود را دز تمام زمینه ها شکست دهد و به عنوان تنها شهر قدرتمند خودنمایی کند.

خلاصه داستان : ماجرای یک کارگردان تئاتر را به تصویر می کشد که مدتی است با همسرش مشکل دارد و این به مشکل برخوردن باعث شده است تا زندگی انها از ریتم بیفتد و نتوانند کارهای مورد نظر خودشان را به خوبی انجام دهند ، این دو مدتی را به همین منوال سر می کنند به امید این که شاید اوضاع بهتر شود و شرایط درست شود اما این صبر نتیجه ای ندارد و شرایط فقط بدتر می شود چرا که این دو دیگر نمی توانند در کنار هم باشند. این دو در نهایت تصمیم بر این می گیرند تا از هم جدا شوند و این جدایی هنگامی که رخ می دهد برای هردوشان نتیجه ی خوبی به همراه می آورد.

خلاصه داستان : داستان این فیلم در یکی از روستاهای دور افتاده در تایلند روایت می شود و داستان نوجوانی بی گناه به نام سای را برای ما به تصویر می کشد که در این روستا زندگی می کند ، او از چیزی خبر نداشت و زندگی خبوی را برای خودش داشت و معمولی زندگی می کرد تا این که او یک شب دریافت که نفرین Krasue را حمل می کند که این نفرین بسیار مرگبار است و در شب ها فعال می شود و سرش از بدنش جدا می شود به شکار و خوردن مردم روستا می پردازد

خلاصه داستان : داستان این فیم در واقع درباره ی چهار برادر است که روابطشان را با هم به تصویر می کشد ، این برادران در واقع همیشه در نوسان هستند و همیشه طوری نیست که با هم خوب باشند یا این که همیشه با هم بد نیستند و به طور دیگر می توان گفت که این برادران عشق و نفرت و دوستی را در بین خودشان تقسیم می کنند و هر بار طوری هستند که نمی توان آن را پیش بینی کرد

خلاصه داستان : داستان فردی به نام گابریلا را روایت می کند که پس از حضور در یک بار در نیوزلند وارد یک مسابقه می شود که در آنجا برگزار می شود ، این مسابقه نظر او را جلب می کند و زمانی که در می یابد که جایزه این مسابقه این است که شخص برنده صاحب بار می شود شور و اشتیاقش برای رسیدن به جایزه بیشتر می شود و سعی می کند تا در آن برنده شود.

خلاصه داستان : داستان این فیلم درباره ی شخصی به نام استلا است که 17 سال دارد و او به یک بیماری خاص مبتلا است که فیبروز سیستیک نام دارد و به همین علت او بیشتر عمر خود را در بیمارستان ها سپری کرده است و به دلیل این که بیماری اش خاص است باید همیشه یک سری قوانین و مقررات خاص را رعایت می کرده که باعث آزار و اذیتش می شده. زندگی او به همین منوال طی می شود تا این که شخصی به نام ویل وارد داستان می شود ، ویل نیز مانند استلا به بیماری فیبروز سیستیک مبتلا است و به نظر می آید که او تنها کسی است که می تواند استلا را درک کند.